ملينا ملينا ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

من و نی نیییییم

سونو وزن گیری

1391/9/11 15:00
نویسنده : سارا
236 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مامان خوبی دختر نازمممممممممممممممممممم ؟

٥ شنبه ٩/٩/٩١ ساعت ٩ با بابا رفتیم دکتر برای سونو وزن گیری قبل از من یه خانومی رفته بود داخل برای آمینوسنتز بعد خانم منشی به من گفت برو داخل رفتم اون خانمه پشت پرده بود و آقای دکتر داشت براش آمینو انجام میداد بعد بهش گفت که بچت چندتا ناهنجاری داره و................خیلی ناراحت شدم و امیدوارم که آقای دکتر اشتباه کرده باشه چون هیچی بدتر از این نیست چند ماه با نی نی که تو شکمته انس گرفته باشی بعد یکباره بگن که بچت مشکل داره و باید بندازیش ایشاله خدا قسمت هیچ کس نکنه و همه بچه ها صحیح و سالم بیان تو آغوش پدر و مادراشون تو هم از خدا بخواه عزیزمممممممممممممممممممممم

 

خلاصه بعد از شنیدن این موضوع استرس افتاد تو جونم بعد آقای دکتر اومد وزنم گرفت که ٦٢ شده بودم گریهولی اشکال نداره عزیزم مهم اینه که تو سالممممممم باشی فدات شم بعد فشارمو گرفت که اونم خوب بود بعد گفت برو بخواب برای سونو باباتم اومد داخل اتاق بعد من دراز کشیدم تا آقای دکتر اومد نمی دونم چرا یه حس بدی بهم دست داد همش فکر میکردم الان قراره یزای بد بگه بهم آخه بدجور به مانبتور نگاه میکرد در ضمن این دفعه من نتونستم اصلا ببینمت چون دکتر مانیتورشو سمت من نچرخوند منم جرات نکردم بگم چون از استرس داشتم میمردم هرچند باباتم گفت منم زیاد چیزی ندیدم چون شما حالتت بد بود خلاصه بعد از ٥ دقیقه آقای دکتر گفت آب کیسه آب لب مرزه باید آب زیاد بخوری بچه بریچ هست و وزنشم ١.٧٢٥ هست از گفتن چندبار بریچ آقای دکتر یه ذره ترسیدم ولی به روی خودم نیاوردم گفتم ولش اگه چیز مهمی باشه خودش میگه چیکار باید بکنم دیگه بعد کار دکتر تموم شد و گفت که بلند شم

منم بلند شدم و به آقای دکتر گفتم وزنش خوب بود گفت باید ١.٩٣٥ باشه ولی اینم خوبه برای هفته ٣١ و ٦ روز ولی گفت مایعات زیاد بخورم و آزمایشامو بدم بعد هم با بابا برگشتیم خونه و من رفتم توی نت ت اببینم بریچ یعنی چی؟ که دیدم نوشته سر بچه به جای اینکه پایین باشه و پاهاش بالا برعکس قرار گرفته تازه فهمیدم که شما چرا اینقدر تو حلقم هستی عزیزممممممممممم و تا غذا میخورم میای میزنی به معدم......... امیدوارم که به وقتش برگردی سر جات فدات شم هرچند کلی دور میزنی و به همه جای  شکمم سرک میکشی ولی نمیدونم چرا نمیخوای بری پایین زیاد به این موضوع فکر نمیکنم چون راحتیه تو برام مهمه و دیدم که جز سخت بودن برای مادر هیچ عیب دیگه ای برای جنین نداره عزیزم خداروشکر

وایییییییییییییی عزیزم یه عکس خوشگلم از آقای دکتر گرفتم برات میزارم تا حالشو ببری با اون لپات که جون میده برای خوردننننننننننننننننننننننننننن خیلی میخوامتتتتتتتتتتتتتتت عزیزم بوس  بوس

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

مامان نسرین
11 آذر 91 14:08
هفته 32 ملینا جون مبارک باشه. نگران نشو مامانی میخوای طبیعی زایمان کنی ؟




مرسي عزيزم نه بابا من سزاريني هستم
طیبه
14 آذر 91 11:32
ای جونم خاله قربون اون لپای گلیشششششششششششش
مامان الی
16 آذر 91 22:56
جونممممممممممم خاله قربونت بره نگران نباش چیز ممی نیست استرس اصلا اوکی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بوسسسسسسسسسس
نرگسی
22 آذر 91 19:23
ای جونم عزیزمممممممممممممممممممممممممممممم ..
شیما
23 آذر 91 11:42
ای جانم خاله ....ایشاله به سلامتی بیاد بغلت سارا جون...حسابی به خودت برس تا نی نی قوی بشه