عکس
سلام دختر نازم امروز بعد از چند وقت بالاخره وقت کردم بیام یه چیزی برات بنویسم البته اگه الان گریه نکنی چون شما داری تو زمین بازیت بازی میکنی تا جایی که بشه برات عکس میزارم
اینجا عید بود و شما برای اولین بار رفته بودی خونه خاله مهسا فکر کنم 5 فروردین بود
اینجا سیزده فروردین بود عزیزم و شما دوماهت تموم شد و وارد 3 ماه شدی ببین چه تپلی بودی آخه شیر خشک هم میخوردی عسیسمممممممممممممممم
اینجا هم شما شروع کرده بودی به انگشت خوردن و تا الانم ادامه دارهههههههه آب دهنتم از وقتی وارد 3 ماهگی شدی شروع شده و من مجبورم برات پیش بند بزنم و تازههههههههههههه فهمیدم برای چیه بعدا بهت میگم
اینجا هم واکسن 4 ماهگیتو رفتیم زدیم اومدیم خوشحال از اینکه حالت خوبه ولی از بعدش کهخبر نداشتم کشتی منووووووووووووووووووووووووووووو از بس که گریه کردی آخه خیلی درد داشتی خانمه خیلی برات بد زده بود عزیزم سرنگ تا اونجا که فرو رفته بود کبود شده بود اصلا نمیتونستی پاتو تکون بدی و ما مجبور شدیم قنداقت کنیم و جواب دادددددددددددددددددددددددد
اینجا تازه از پارک برگشتیم و شما حسابی شاکی بودی آخه سوار کالسکه شده بودی قربونت برم که وقتی سوارش میشی فکر میکنی سوار بنز آخرین سیستم شدی مامانتم تحویل نمیگیری
این عکسم همین الان ازت گرفتم ببین چه دختر خوبی هستی فدات شم بوسسسسس بوس