ملينا ملينا ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

من و نی نیییییم

دکتر

سلام عزیز دل مامان خوبی عزیزم؟ بالاخره بعد از کلی انتظار ٩ خرداد رسید و من باید میرفتم دکتر به این امید که حتما صدای قلبتو میشنومممممممممممم!!!!!!!!!!!!!!!!!! سه شنبه ٩/٣/٩١ وقت دکترداشتم برای ساعت ٤  که ساعت ٣ حاضر شدم برم که خاله مهسا گفت منم باهات میام من کلی نههههههههههههه اوردم ولی قبول نکرد تنهایی برم آخه بابا جون رفته بود سرکار و من خونه مامانی بودم خلاصه ساعت ٣:٣٠ با خاله جون رفتیم دکتر واییییییییییییییییی نمیدونی چقدر شلوغ بود عزیزم ولی چاره چی بود باید تحمل میکردم ساعت ٦:٣٠ بالاخره نوبت من شد سرم حسابی درد گرفته بود هیچی هم با خودم نبرده بودم بخورم وقتی هم که رفتم  داخل اتاق دکتر اصلا دیگهحال نداشتم ازش چیزی بپرسم خلاص...
10 خرداد 1391

بدون عنوان

سلام عزیز دل مامان خوبی عزیزم؟ قرار بود بیام برات از روزی که رفتم خونه پدر بزرگ جونت و خبر اومدنتو بهشون دادم بیام بگممممممممم عزیزم رفتیم بهشون گفتبم که بابا بزرگ و مامان بزرگ شدند مامان بزرگ و عمه هات خوشحال شدند ولییییییییییییییییییییییییی امون از دست بابابزرگت که خیلی حسودددددددددددد و مغروره دلم نمیاد برات بنویسم چی شد عزیزم ولیییییییییییییییی دیگه نمیرم اونجاااااااااااااااااا خودتو ناراحت نکن جیگر مامان  مهم اینه که من و بابایی خیلی دوست داریم عزیزمممممممممم   بوسسسسسسسسسسس بوس
6 خرداد 1391

جواب آزمايش

سلام عزيز دل مامان خوبي عزيزم؟ دلم برات تنگه فدات شممممممممممممممممممممم ديشب بالاخره رفتم جواب آزمايشو گرفتم و بتام 1452 بودددددددددددددددددددددد هورا فكر كنم خيلي خوبههههههههههه قربونت برم كه همچيت خوبه مامانم زياد اذيت نميكنيييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييي بوس بوسي   بعد از اينكه جوابو گرفتممممممممممممممم رفتيم با بابا شيريني خريديم واييييييييييييييي نميدون يتو شيريني فروشي يه دخمل ناز بوددددددددددددددد همش به مامانش ميگفت اينو ميخوام اونوميخواممممممممم  تا مامانش ميگفت كدومو ميخواي سريع يه چيز ديگرو نشون ميداد خيلي كيف كردمممممممممم بي صبرانه منتظرم تا بيايييييييييييي و هي بگي اينو ميخوام و اونو ميخواممممممممممممم...
2 خرداد 1391

خبر دادن به همههههههههههههههههههههههههههههه

سلام عزیزم راستی یادم رفت بگم که امروز قراره برم جواب آزمایشو بگیرم و ببرم به مامانییییییییییی و خاله ها نشونننننننننننننننننننننن بدممممممممممم وای چه حالی میشن از خوشحالی وقتی بفهمنننننننننننننن البته یه ذره برام سخته گفتنشششششششششششش ولی تو کمک کن که زیاد خجالت نکشمممممم و زودی بگم البته مامانی که یه حدسایی زدهههههههههههههههههههه ولی منتظر باش تا فردا بیام برات تعریف کنم چی شددددددددددددددددددددددددد باشه عزیزممممممممممممممممممممممم       ...
1 خرداد 1391

دلم گرفته

سلام عزیز دل مامان خوبی فدات شم؟؟؟؟؟   امروز حال مامانی خیلی بده خیلی گریه کردم آخه دوستمممممممممم نیلی جون دوقلوهای نازشو از دست داد باورش برام سخته خیلی دلم شکست آخه یه مادر مگه چقدر تحمل داره که درد به این بزرگی و تحمل کنههههههههههههههههههههههههه تروخدا تو مواظب خودت باش جیگر طلای مامان هرچند که فکر میکنم باهام قهریییییییییییییی آخه اصلا نمیتونم باهات ارتباط برقرار کنم نکنه هنوز از دستم ناراحتیییییییییی؟ بابا من که معذرت خواهی کردممممممممممممممممممممم ازت عزیز دلمممممممممممممم سعی کن همیشه سالمممممممممممممممم باشی چون من اصلا طاقت از دست دادنتو بعد از این همه صبر و سختی که کشیدم تا بیای ندارمممممممممممممممممممممم باشه عزیز دل مام...
1 خرداد 1391

آزمایش

سلام جیگر طلای ماماننننننننننننننن خوبی عزیزم؟؟؟؟؟؟؟ دیشب بالاخره ساعت ٨:٣٠ رفتیمممممممممممممم با باباییییییییی  آزمایش دادیم ولی جوابش امروز ساعت ٦ آماده میشه که بابا نیست بره بگیره منم نمیتونم برممممممممممممممم با عرض معذرت تا فردا باید صبر کنممممممممممممممم ولی اشکال ندارههههههههههه خیالم راحته که اومدییییییییییییی دیگه جیگر طلااااااا میبوسمت عزیزممممممممممممممممممممم بوس بوسسسسسسسسسس.
31 ارديبهشت 1391

جيگر مامان

سلام عزيز دل مامان اومدم برات تعريف كنم كه چطوري شد فهميدم تو اومدي تو دل مامانييييييييييييي... . پنج شنبه28/2/91 من خونه ماماني بودم و  منتظر اومدن پري بودم كه بابا از سركار زنگ زد  گفت چه خبر ؟براي اولين بار گفت شدي يا نه ؟ منم گفتم نشدم ميخوام برم بي بي  بخرم بزارم اونم براي اولين بار موافقت كرد منم سريع رفتم خريدم تو راه هم همش به خودم ميگفتم اگه منفي شد اصلا ناراحت نباش آخه شبش خواب ديده بودم كه( يه جايي هستم يه عالمه بچه اونجا هست كه همشون پيش ماماناشون هستند و دارند گريه ميكنند منم يكي يكي ميرفتم بغلشون ميكردم و باهاشون حرف ميزدم ساكتشون ميكردم و همش به خدا ميگفتم من كه اين همه ني ني دوست دارم بهم نميدي اونوقت ...
30 ارديبهشت 1391