ملينا ملينا ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

من و نی نیییییم

خونه تکونی

سلام عزیز دل مامان خوبی عزیزم؟؟؟؟؟؟؟ این روزا نزدیک عیده و تو بازم نیومدی عزیزم با اینکه میدونستم این ماه هم نیومدی تو دلم ولی بازم رفتم بی بی چک گذاشتم عزیزم که طبق معمول یه خط پررنگ اون بالا افتاد و این یعنی که تو نیومدی تو دل مامانی اشکال نداره عزیزم اینقدر منتظرت میمونم تا بیایی. این روزا خیلی سرم شلوغه خونه تکونی داریم آخه نزدیک عیده عزیزم خونمون کلی کثیفه گفتم دیروز بابا جونت میاد میریم تمییز میکنیم که به خاطر ٤ شنبه سوری مجبور شد بره سرکار و نیومدش امروزم باید بره جواب آزشو بگیره دعا کن که همه چی خوب باشه آخه من دیگه طاقت دوری از ترو ندارممممممممممم عزیزم راستییییییییییییییییییی یادم رفت بهت بگممممممممممممممم...
24 اسفند 1390

جوجوووووووووووووو

سلام عزیز دل مامان و بابا خوبی عزیزم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دلم برات تنگ شده بی معرفت چرا نمیایی پیش مامان و بابا عزیزم من همچنان منتظرت هستمممم عزیزم بابات رفته تو کار پرورش بلدرچین دیشبم رفت ١٠٠٠ تا تخم بلدرچین خرید گذاشت تو دستگاه وایییییییییی نمی دونی که تخماش چقدر کوچولو بودن عزیزم همش اونارو میزاشتم تو جاشون و به تو فکر میکردم می گفتم چی میشد اگه منم یه روز میفهمیدم  نی نی دارم و یه روز میاد تو بغلم خیلی دوست دارم دعا کن کا ربابات بگیره چون من هر چی پول برای سیسمونی تو جمع کرده بودم با اجازت دادم برای خرید وسایل بلدرچین چون شما اینقدر خودتو لوس کردی و تشریف نیاوردی من دیگه چاره ای نداشتم و پیش بابا جونتون کم آوردم و همه...
17 اسفند 1390

دلتنگی

  سلام خوبی عزیزم دلم برات خیلی تنگ شده چقدر بی معرفتی دلمو داری میشکونی من عاشقتم اونوقت تو نمیخوای بیای پیشم دارم خسته میشم دوست ندارم نا امید شم میدونم کهحکمتی درش هست ولی دلم که اینارو نمیفهمه تنگگگگگگگگگگگگگگگ شده داره بهونتو میگیره میگه فقط توووووووووووووووووووووووووووو به چیز دیگه ای هم راضی نمیشه منم دارم اذیت میشم سختههههههههههههههههههههههههههه بیا دیگههههههههههههههههههههههههههههههههههههه           ...
8 اسفند 1390

بازم دكترررررررررررررر

سلام عزيزم خوبي؟ ديروز بازم رفتم دكتر گفت بابا بايد بره دوباره آزمايش بده اگه مشكلي نداشته باشه بايد من برم يه سري قرص بخورم تا شايدددددددددددددددد شما افتخار بدين بياين اگه نيومدي بايد برم عكس رنگي بندازم دارم بهت ميگم من از عكس رنگي ميترسم  ميگن خيلي درد داره اينقدر منو  اذيت نكن خودت با زبون خوش بيا  دكتر گفت تا خرداد تكليفم معلوم ميشه ايشاله كه تا اون موقع بياي و نيازي به اين دكتر بازيا نباشه  وايييييييييييي كي ميشه تو بيايي تو چشام نگاه كني اينجوري پستونك بخوري برام   راستي عزيزم فردا روز تولدمههههههههههههههههههههه دوست داشتم خدا ترو به من هديه ميداد ولي نشد كه بشه ايشاله سال ديگه كادو تولدم ب...
3 اسفند 1390

برف برففففففففففففف

سلام عزيزم خوبي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ مامانت امروز خيلي خوشحالههههههههههههههههههههه ميدوني چرا؟ آخه  از  صبحححححححححح داره برف مياد و من خيليييييييييييييييييييييي خوشحالممممممم اميدوارم كه تو هم زودي بياي پيش من و با هممممممممممم از اين نعمت خدا لذت ببريم به اميد اون روززززززز دوستتتتتتتتتت دارم بوس بوسسسسسسسسس                                                       &nb...
1 اسفند 1390

نمايشگاه نوزاد

سلام عزيزم خوبي؟ ديروز حال ماماني خوب نبود يعني الان چند روزه سرم درد ميكنه فكر كنم سرما خوردم به خاطر همين ديروز مرخصي گرفتم و موندم تو خونه ساعت 1 با بابايي رفتيمممممممم نمايشكاه كودك كليييييييييييييي ني ني اومده بودند اونجا خيلي باحال بود عمو پورنگم اومده بود عسيسم يه عالمه وسايل قشنگ برات ديدم ولي حيف كه نميدونم كي مياي تا برات بخرم ولي ناراحت نباش كلي لباس برات خربدممممممممممممممممممممممممممممم كاش زودي بياي و بپوشيشوننننننننننننن به اميد اون روززززززززززززززززز راستي امروزم داره برف ميادددددددد و من كل خوشحال هستم بوس بوس       ...
1 اسفند 1390

دعوا

سلام ماماني خوبي؟ الان 2 روزه منو بابا با هم قهريم از دست اين عمه هات خيليييييييييييييييييييييييييييييييي ازشون بدم مياد بابات به خاطر اونا منو اذيت ميكنه اونا هرچي بخوان به من ميگن منم مثل شاسگولا فقط نگاشون ميكنم به باباتم كه ميگم باهام قهر ميكنه كاش تو بودي و همه فكرم تو ميشدي و به اونا فكر نميكردم خدا كنه تو اومدي هميشه پشت مامانت باشي مثل بابات نباشي دلم خيلي برات تنگ شده الان بيشتر از هر وقت بهت احتاج دارم كاش اين ماه ميومدي و منو خوشحال ميكردي عزيزم همش از خدا ميخوام كه ماه ديگه 4 اسفند  كه تولدمه  ترو به من هديه بدهههههههههه اي كاش ميشد و خدا صداي منو ميشنيدددددددددددددددد خيلي خسته ام از همه چييييييييييييي...
1 اسفند 1390

دلم برات تنگ شده

سلام عزیزم خووبی؟ دل مامانی برات تنگ شده کی میایی پس عزیزم دیشب با بابایی رفتم کیف بخرم یه عالمه لباس خوشگل برات دیدیم ولی بابایی دیگه نمیزاره برات بخرم میگه تا نیایی دیگه از لباس خریدن خبری نیست البته اینارو نگفته ها من از برخوردش فهمیدم دیگه زیاد نمیازه مغازه هارو نگاه کنم چون تو نیستی و معلوم نیست که کی بیایی ولی مطمئنم که به زودی میایی پیشم عزیزم   ای خدا ازت ملتمسانه میخوام که تا به دنیا اومدن بچه فاطمه( عروس عمو) منم حداقل یه نی نی تو شکمم باشه آخه میدونم که همه سوالا ازم شروع مشه منم نمیخوام به دروغ بگم که نی نی نمیخوام چون همه میدونن من عاشق نی نی هستم و وقتی بچه می بینم چه طوری ذوق زده میشم نمیخوام سوالاتشون منو اذیت ک...
1 اسفند 1390

واکسن سرخجه

سلام عزیز دل مامان خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ امروز صبح من و بابا رفتیم که من واکسن بزنم به خانم دکتر آزمایشمو نشون دادم گفت لازم نیست واکسن بزنی داشتم از خوشحالی بال در میاوردم به بابات گفتم گفت برو بزن اینارو ولشون کن منم گفتم برای اینکه خیالم راحت بشه بزار زنگ بزنم به دکتر خودم  بعد بهش زنگیدم و آزو براش خوندمممممممممممممممم خانم دکتر گفتش که لازم نیست واکسن بزنیییییییییییییییییی خیلی خوشحال شدم انگار دنیارو بهم داده بودممممممممممم عزیزم احساس کردم یه قدم بهت نزدیکتر شدممممممممممممممممممممم امروز روز خیلی خوبی بود برامممممم امیدوارم یه روزم از اومدن تو عزیز مامان خوشحال بشممممممممممم و مطمئنم که اون روز وصف نشدنیهههههههههههههههههههههههه م...
19 بهمن 1390